عشق وهوس باهم تفاوت اساسی دارند.درهوس موضوع ومحور"من"است ولی درعشق موضوع ومحور"او"است.درهوس همه چیز باید فدای میل واراده"من" شودحتی"او"اما درعشق همه چیز باید فدای سلامتی وشادی وسعادت"او" شودحتی"من".البته درهوس هم"او"مهم است امانه به خاطرخودش بلکه چون "من"او را می خواهد.درهوس"او"ارزش واعتبار خود را از"من"می گیرد."او"مهم است چون"من"مهم است."او"باید برای خشنودی"من"صرف شودحتی اگر قرارباشد در این راه خراب یا نابود شود.اما در عشق ارزش واعتبار"او"است."او"به خاطر خودش مهم است نه به خاطر سود وفایده اش برای"من".عاشق همه تلا ش خود رامیکندتارضایت معشوق اش راجلب کند.اگر خطری او را تهدید کندبا تمام وجود به دفاع از اوبر می خیزدوحاضراست دراین راه جانش را هم فدای معشوق اش کند.
دیدى وقتى دستت رو با کاغذ میبرى اذیتت میکنه، میسوزه و از فکرت بیرون نمیره اما مث? وقتى با چاقو میبرى بعد چند دقیقه فراموش میکنى؟؟؟
در واقع کاغذ از چاقو برنده تر ن?ست فقط تو انتظار آس?ب د?دن از کاغذ رو نداشت?…
این دقیقا حکایت بعضی آدماس!
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.