سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خداوندی که من رو همینجوری آفرید و دوستم داره

عجیب و باورنکردنیه برام، اما رسیدیم به آخر سال 1400به آخرین شبش...

دلم میخواست آخر امسال راضی و خوشحال باشم اما الان که میخوام امسال رو مرور کنم فقط

. گریه ام میاد

نمیدونم اما شاید امسال بدترین سال عمرم بود و سخای های زیادی کشیدم.

از خوبیاش اگه  بخوام بگم اومدن قاسم و مریم و دیدنشون بعد از 7 سال بود. و همچنین قویترشدنم. و اینکه ایجاد عادت به ورزش کردن بود. اما  درکل سال بدی بود.

 امسال تموم شد و آرزو میکنم دیگه هرگز مثلش تکرار نشه. وقتی به اتفاقای امسال نگاه میکنم فقط و فقط گریه و درد و سرزنش و بی حسی میبینم.

تابحال مشکلات زیادی داشتم اما هیچکدوم بدتر از افسردگی نیستن و افسردگی کشنده ترین دردیه که وجود داره.

حتی فکر کردن بهش هم داغونم میکنه.... فقط میتونم بگه دلم میخواست فقط همه چی تموم شه خفه شم همه چی خراب شه فقط و فقط و فقط میخواستم دیگه نباشم.اکثر شب ها گریه میکردم روزام همینطور در حدی که اصلا تموم نمیشد. یه سب دقیقا 3 و نیم ساعت تمام گریه میکردم و اصلا لحظه ای اشکام بند نمیومدن. حوصله و حال هیچ چیزی رو نداشتم کاملا بی حس شده بودم و هیچ چیزی برام مهم نبود و نه غمگین میشدم و نه خوشحال. اصلا خیلی وقته خوشحال نشدم. خیلی تلاش کردم تا بتونم خودمو خوشحال کنم. همه کاری کردم هرچیزی خواستم برای خودم خریدم اما نتونستم شادی رو از ته دلم حس کنم. میخندیدم اما تهش ناراحت و بی حس بودم آخر شبش گریه میکردم. حالم از تمام لحظات و روزها و خوم بهم می‌خورد و با یه حس سنگین درد روزا روشب میکردم و شبارو با گریه صبح. بدترین جاش هم اینه که هیچکسی نمی‌فهمه چی میگی و چی میکشی. هیچ امید و انگیزه ای نداری و حتی دلت نمیخواد از جات بلند شی حتی آب بخوری یا هرکاری..دقیقا حالم حال همون آهنگ یه موقع هایی شایع بود.. با هیچی خوشحال نمیشی و بطور کل تمام زندگی برات پوچ و بی معنی میشه. در حدی که خیلی زیاد به خودکشی فکر کردم و راه هاش رو بررسی کردم و اگر زندوی دکمه پایانی داشت بارها اون رو میزدم اما ترسیدم از خودکشی کردن. ترسیدم نمیرم و وضع بدتر بشه یبار امتحانش هم کردم اما نشد. نمیدونم  الان خوب شدم یا نه اما خداروشکر فکر به خودکشی رو کنار گذاشتم. اما هنوزم نسبت به خیلی چیزا بی حسم و خوشحال هم نمیشم و شادی ام فقط در حد تظاهره و از ته دل نیست. زندگی رو کاملاااا پوچ و بی معنی میبینم و دلیل و امیدی هم براش ندارم اما خب میگذرونمش. فک نکنم روز خوش هم بیاد اما سعی می کنم امیدوار باشم. بی حس و بی ذوقم و متاسفانه اصلا نمیتونم روی چیزی تمرکز کنم و از بس زیاد فکر کردم خیلی خیلی خیلی خیلی فکر کردن و تصمیم گیری برام سخت شده و نمیتونم درمورد حتی چیزهای کوچیک به راحتی تصمیم بگیرم.

متاسفانه به مدت چندماه نماز خوندن رو هم ترک کردم اما دوباره شروع کردم به خوندنش. امابازم بی توجه ام خیلی وقتا نمیخونم.

 

 

 

امسال با تموم سختی هاش به آخرش رسید. دلم میخواد برای سال دیگه فقط و فقط با خودم مهربونتر باشم خیلی خودمو زجر دادم خیلی اذیت و سرزنش کردم. درسته از بچگیم خیلی بابقیه فرق داشتم، مشکلاتی رو داشتم که بقیه حتی نمیتونن درکش هم کنن، تو خیلی چیزا و کارهای عادی مثل بقیه نیستم و نمیتونم به خوبی اونا باشم. بخاطر فیزیک بدنیم و افکار متفاوتم نمیتونم مثل اونا باشم. قبول دارم عادی نیستم و نمیتونم مثل بقیه تو خیلی کارهای عادی خوب باشم. اما خب منو هم خدا آفریده و بهم ایمان داره. دیگه نمیخوام خودمو سرزش کنم دیگه نمیخوام چیزی رو انکار کنم. دلم میخواد همینجوری خودم رو بپذیرم و با تمام نقص هام عاشق خودم باشم و با مشکلاتم کنار بیام و سازگار  شم. گرچه تو بعضی چیزا خوب نیستم اما خب خداهم در عوض بهم استعداد ها و چیزای دیگه ای رو داده و تو خیلی چیزای دیگه خیلی خوبم و خب خدارو شکر.

سال جدید میخوام خوشحالتر باشم کمتر سخت بگیرم و بحای نقص هام روی خوبی هام تمرکز کنم و بیشتر خودمو دوست داشته باشم. میخوام آرامش داشته باشم.

بیخیال هرچیزی. فقط و فقط و فقط از کل زندگیم آرامش و حال خوب رو میخوام.

میخوام بیشتر رو خودم کار کنم اعتماد به نفسم رو بالاتر ببرم.خوش اخلاق و صبورتر بشم. با خانوادم بهتر برخورد کنم. نماز ام رو بخونم. سعی کنم هرچقدر تونستم نماز و روزه قضایی هام رو بجا بیارم و به خداهم نزدیکتر بشم چون اون تو همه سختی هام بوده و حتما کمکم می‌کنه.

میخوام بیشتر بادوستام وقت بگذرونم و تجربه های جدید کسب کنم و هرغلطی هم خواستم انجام بدم و از جوونیم لذت ببرم و خاطره های خوبی بزارم.

نمیدونم شاید درس هم خوندم و دانشگاه رفتم.

اگرم نرفتم مهم نیست دیگه. 

میخوام مهربونتر باشم با خودم با بقیه و کمتر هرچیزی و درکل زندگی رو سخت بگیرم و فقط بخندم و شاد باشم.

امیدوارم تمام گریه ها و دردام تو همین امسال جا بمونن. ان شاء الله سال 1401 یه سال پر از آرامش و شادی و سلامتی باشه برای همه آدما.

دیگه سال جدید 20 سالمم میشه. هههههه نه فقط برای خانوادم بلکه برای خودمم باورنکردنیه. امیدوارم دهه بعدی زنوگیم خوب شروع بشه.

به امید اومدن روزای بهتر و تکرار نشدن اون روز ها... 



تاریخ : یکشنبه 100/12/29 | 12:55 صبح | نویسنده : خودم | نظر
تاریخ : شنبه 100/9/13 | 9:41 عصر | نویسنده : خودم | نظر

چند هفته ای بود که میخندیدم  شاد بودم،  ناراحت نمیشدم، گریه نکرده بودم... 

اما امروز بلاخره بغض چند روزه ام شکست.. دیگه نتونستم جلوش رو بگیرم... 

هه. . خودمم نمیدونم چرا گریه کردم... عجیبه... 

چند روزه انگاری خودمو بیخودی نگه داشته بودم و مسخره بازی در می اوردم... 

بخواب دنیا ... کسی با من دیگه کاری نداره... دل بی کس من یاری نداره...

دل من میل دیداری نداره ...نداره... 



تاریخ : دوشنبه 97/11/29 | 11:0 عصر | نویسنده : خودم | نظر
تاریخ : شنبه 97/11/13 | 11:4 عصر | نویسنده : خودم | نظر

تو چه باشی...

چه نباشی... 

غم تو جان مرا... 

جان مرا... 

می گیرد.... 

 

 



تاریخ : شنبه 97/9/17 | 12:18 صبح | نویسنده : خودم | نظر

دانلود آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید


دانلود آهنگ


  • paper | بک لینک انبوه | بک لینک دائمی
  • فال تاروت عشق | وب نـــیمــــیـــشن گلکســـی